اعمال شب بیست و هفتم ماه رمضان در طهران قدیم
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۲۴۷۳۶
خیلی از سنتهای قدیمی که روزگاری در تهران قدیم بی چون چرا اجرا میشده امروزه جایی در فرهنگ ایرانی ندارد و نسل جدید هم با آن آشنا نیستند. این در حالیست که شاید هیچ ماه دیگری مثل ماه مبارک رمضان این همه تنوع آداب و رسوم و عادتهای دوستداشتنی نداشته باشد اما بسیاری از آنها یا فراموش شده و یا در آستانه فراموشی قرار گرفته و شاید ثبت ملی آنها، تنها راهی کوچک برای حفظ این گنجینههای خاطره انگیز ایران اسلامی باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مثلاً در تهران قدیم شب بیست و هفتم که شب مرگ ابن ملجم مرادی قاتل امام علی (ع) بود، مردم به یمن این شب کلّه پاچه می خوردند و کلّه پاچه نذری می پختند و پخته نپخته، به در خانه ها می دادند و در حاجت روایی های خود برای سال های بعد نذر کله می کردند با این عقیده که سر ابن ملجم را می خورند!
این شب اعمال دیگری هم داشت که از عصر آن دخترها و بیوه زن ها به طرف توپ مروارید (توپی که عوام آن را منتسب به غنائم جنگی نادرشاه می دانستند) که توپی مفرغی و بزرگ بر روی دو چرخ بر بالای سکویی بود و در جای پیکره فعلی میدان ارک، مقابل وزارت اطلاعات قرار داشت، می رفتند و به نیت بخت گشایی از زیر آن رد شده، بر لوله آن سوار می شدند و سُر می خوردند و این کار را مجرب ترین عملی می دانستند که با آن تا سال دیگر به خانه شوهر می روند.
اشعاری هم داشتند که دوبیت اول آن را هنگام سوار شدن و سُر خوردن و دوبیت دوم را موقع دخیل بستن می خواندند.
ای توپ تن طلایی از غم بده رهایی
بختی جوون و نون دار روزی بکن زه جایی
ای توپ چاره ها کن کارم گره گشا کن
صدتا گره به هر نخ من می زنم تو وا کن
یکی دیگر از کارهای این شب، یعنی شب بیست و هفتم ماه رمضان این بود که زنان از تیغ آفتاب تا پاسی از شب مشغول بزک کردن، تخمه بو دادن و شکستن، رنگ و حنا و وسمه گذاشتن و کندن طلسم های سفیدبختی و انگشتر قولنج و شرف شمس می شدند.
جعفر شهری در جلد سوم کتاب طهران قدیم می گوید: «از پیش از آفتاب این روز، جلوخان های مسجدشاه و کوچه پشت مسجد سپه سالار و پشت سید اسماعیل، جمعیت زن و مردی بود که برای کندن این گونه طلسم ها و انگشترها، اطراف بساط حکاک های آن اجتماع کرده، نسخه هایی را که برای کندن همراه داشتند، ارائه می کردند.
طلسم قولنج که بر روی انگشتر نقره کنده می شد که به نام خَمس آیات معروف بود، این انگشتر علاج دل دردهای سخت بود که باید بیمار دل دردی بر آن نظر می کرد و بیمار قولنج مُزمن به آن انگشت می زد.
اما انگشتر شرف شمس را در این روز بدون جهت و بدون حساب تنها به صرف عقیده شخصی و متعارف یا آن که در سالی که شرف شمس به چنین روزی اصابت کرده بود، می کندند، زیرا مطابق نجوم احکامی که درباره شرف شمس تعریف کرده اند، شرف شمس در یکی از ساعات روز نوزدهم فروردین است و در این روز است که خورشید در شرف قرار می گیرد.»
بعد از این ها اعمال بخت گشایی در این شب بود که دل گوسفند سیاهی را زیر منبر مسجد دفن کنند و بعد، قفل بسته ای را بیرون در مسجد به اولین مردی که بعد از نماز از مسجد خارج شود بدهند تا باز کند.
روز بیست و هفتم ماه رمضان، روز پیراهن مراد بود و این پیراهنی بود که باید از پول گدایی می دوختند و عقیده داشتند که با پوشیدن آن پیراهن، هر مراد و مطلبی داشته باشند تا سال دیگر برآورده خواهد شد که تقریباً بیشتر آن را دخترانِ بخت بسته خانه مانده و بیوه زن ها دست و پا می کردند.
به همین جهت هم از اول ماه رمضان دور کوچه و محله ها به راه می افتادند و از هر مرد جوان چیزی گدایی می کردند و شب بیست و هفتم، پارچه ای را که معمولاً سفید بود می خریدند و روز بیست و هفتم از صبح زود، چرخ خیاطی ها را به مسجدها که پاتوق اصلی و مناسب آن مسجد سپه سالار بود می بردند و همانجا مشغول دوخت ودوز می شدند.
در همین روز بود که چرخ ها و جماعات دوزنده و حاجتمندان پیر و جوان، صحن و شبستان مسجد را به صورت کارخانه دوزندگی در می آوردند و صدای قرقر چرخ های آن، تا بیرون در مسجد به گوش می رسید. البته دوختنی های این روز منحصر به پیراهن مراد نبود بلکه کیسه مراد، چادر نماز و چارقد مراد هم می دوختند.
زمانی این دوخت و دوزها اثر بخش بود که کوک ها یا بخیه های آخر آن بین نماز ظهر تا عصر به پایان می رسید تا به تاریکی شب نرسد، بعد بلافاصله پیراهن ها را که معمولاً جهت بخت و طالع و شوهر و وصال معشوق و... بود می پوشیدند، کیسه هایی که به جهت برکت جیب و غنی شدن بود، سکه ای در آسترش دوخته در جیب می گذاشتند، دو رکعت نماز حاجت می خواندند و به این ترتیب عمل دوختنی های مراد به پایان می رسید.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: ماه رمضان اعمال ماه رمضان طهران سبک زندگی آداب و رسوم بیست و هفتم ماه رمضان شب بیست شرف شمس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۲۴۷۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تهران قدیم | «قبرستان ممنوعه تهران» کجاست و مدیریت آن با چه کسانی است؟ / عکس
به گزارش خبرآنلاین، قبرستان ممنوعه تهران، که با نام قبرستان دولاب نیز شناخته میشود، یکگورستان قدیمی مربوط به مسیحیان است. در واقع این قبرستان باغی بزرگ در اتوبان شهید محلاتی، بین خیابانهای شهید رضایی و مستفیذ است که در میان اهالی به نام قبرستان «دولاب» شناخته میشود. این گورستان محل دفن مسیحیان کشورهای فرانسه، ایتالیا، روسیه و لهستان است که در سالهای دور در ایران زندگی میکردند و در این کشور نیز از دنیا رفتهاند. تعدادی از این افراد سرباز و بخشی دیگر افراد غیرنظامی بودهاند که در بین آنها اشخاص مشهور نیز دیده میشود.
به گزارش همشهری آنلاین، افرادی که در این قبرستان به خاک سپرده شدهاند، ملیتهای مختلفی دارند. ملیت هر فرد با یک پرچم بر روی قبر مشخص شده است. بر روی سنگ قبرها نیز علائمی چون صلیب یا تصویری از یک بانوی غمگین دیده میشود. افرادی که در این قبرستان آرمیدهاند، سربازان گمنام روسیه و لهستانیهایی هستند که در جنگ جهانی دوم در راه برگشت به وطن جانشان را از دست دادهاند. تعدادی از قبرها نیز مربوط به کنتهای فرانسوی، شاهزادههای گرجی و پزشکان دربار قاجار و پهلوی است. افراد مشهوری مانند «اوانس اوگانیانس» اولین کارگردان سینمای ایران و موسس اولین مدرسه بازیگری در ایران، «شاهین سرکیسیان» موسس تئاتر مدرن در ایران، «کنت دو مونت فرت» اولین رئیس پلیس ایران، «ولادیسلاو هورودکی» معمار اهل لهستان، «ولادیمیر گاردایستکی» معمار ایستگاه راهآهن تهران، «آلفرد ژان بانیست لومر» موسیقیدان نظامی فرانسوی مربوط به دوران ناصرالدینشاه قاجار که نخستین سرود ملی ایران را ساخت، «دکتر کلوکه» پزشک فرانسوی محمدشاه قاجار و «دکتر تولوزان» پزشک مخصوص ناصرالدین شاه که از جمله اقدامات او در ایران میتوان به بهداشت عمومی و تشکیل مجلس حفظالصحه اشاره کرد.
اولین قبر متعلق به پزشک مخصوص دربار
این محدوده در گذشتههای دور زمین کشاورزی بود که بعدها تبدیل به قبرستان شد. اولین فردی که در این منطقه به خاک سپرده شد، دکتر «کلوکه» پزشک اختصاصی محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار بود. «کلوکه» در سال۱۸۵۵ در این خاک دفن شد. بعدها دکتر تولوزان، یکی از پزشکان فرانسوی دربار قاجار، زمینهای این منطقه را خرید و آن را به گورستان مسیحیان مقیم تهران تبدیل کرد. بخشهای مختلف این گورستان توسط سفارتهای فرانسه، ایتالیا و لهستان خریداری شد و اکنون آنها این محل را مدیریت میکنند.
قبرستان دولاب بیش از ۷۵ هزار مترمربع مساحت دارد و دارای ۵ بخش مختلف است. هرکدام از این بخشها ورودی جداگانهای دارند. در میان قبرستان نیز یک خیابان وجود دارد که این ۵ بخش را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میکند. سه بخش کاتولیک، ارتدوکس و ارامنه گریگوری در قسمت شرقی و دو بخش ارامنه کاتولیک و آشوریهای کلدانی در قسمت غربی قبرستان دولاب قرار دارد. بزرگترین بخش قبرستان دولاب مربوط به ارامنه است که حدود ۴۴ هزار مترمربع را در برمیگیرد. اغلب افرادی که در این بخش مدفون شدهاند، ارامنه ایرانی هستند که در بین آنها افراد نامی و سرشناسی چون شاهین سرکیسیان، آرام گارونه، اسرائیل ساهاکیان، زورا ساگینیان، مارکار قارابگیان، نیکلای لاوری و نیکوکاران درمانگاه خیریه آودیسیان دیده میشوند. قدیمیترین سنگ قبر این بخش مربوط به سال ۱۳۷۵ است. پس از آن تدفین در این قبرستان از طرف شهرداری تهران ممنوع اعلام شد.
ترسناکترین بخش قبرستان
مسیحیان ارتدوکس در بخش ارتدوکسهای قبرستان دولاب دفن شدهاند که از مشهورترین آنها میتوان به نیکولای مارکف معمار و آنتوان سوروگین عکاس اشاره کرد. این افراد هر دو روسی بودهاند و اصالت گرجی داشتند. در قسمت ورودی این بخش یک آرامگاه دیده میشود که با معماری گرجی و به شکل کلیسا ساخته شده است. این آرامگاه به مینادورا خوشتاریا، همسر آکاکی خوشتاریا تعلق دارد. آکاکی خوشتاریا تاجر گرجی است که امتیاز استخراج نفت شمال ایران را از دربار قاجار دریافت کرده و در این منطقه مشغول فعالیت بود. همچنین قسمت دیگری از قبرستان دولاب، که با عنوان ترسناکترین بخش شناخته میشود، مربوط به ۲۶ مهندس ایتالیایی است. مهندسین معدنی که در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ در ایران کار میکردند و همینجا جان خود را از دست دادند. قبرهای این افراد در زیرزمین و لای دیوارها قرار دارد و سنگ قبر آنها نیز به صورت ایستاده دوتادور این دیوارهای نصب شده است.
در واقع برای ورود به این بخش باید از میان مردگانی ایستاده عبور کنید که کمی ترسناک است. از سوی دیگر حدود ۱۴هزار و ۲۰۰ مترمربع از قبرستان متعلق به کاتولیکهاست. در این بخش قبر افراد مشهوری چون دکتر کلوکه، دکتر جمشید اعلم و ولادیمیر گاردایستکی دیده میشود. اکنون قبرستان ممنوعه توسط سفارتخانههای مربوطه مانند روسیه، لهستان، فرانسه و شورای خلیفهگری ارامنه مدیریت میشود. یک خانواده در این قبرستان زندگی میکنند که نگهبانی از قبرستان را بر عهده دارند.
۲۳۳۲۳۳
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902270